جدول جو
جدول جو

معنی قلقل خوردن - جستجوی لغت در جدول جو

قلقل خوردن
(وَ دَ)
گردیدن چیزی مدور و کنایه از رفتن کوتاه بالای فربه. (یادداشت مؤلف). رجوع به غلغل خوردن شود
لغت نامه دهخدا
قلقل خوردن
گردیدن چیزی مدور و کنایه از رفتن کوتاه بالای فربه
تصویری از قلقل خوردن
تصویر قلقل خوردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لول خوردن
تصویر لول خوردن
در جای خود جنبیدن و پیچ خوردن، لولیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صیقل خوردن
تصویر صیقل خوردن
زدوده شدن، جلا یافتن، صیقل پذیرفتن، صیقل گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ دَ)
در تداول، چیز مدوری بر زمینی یا سطحی غلطیدن. غلطیدن مدحرجی بر سطحی. حرکت کردن چیزی گرد بر روی زمین یا سطحی دیگر. (یادداشت مؤلف). رجوع به غل خوردن شود
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ)
لولیدن. لول زدن: میان دست و پای مردم لول میخورد، میلولد. رجوع به لول زدن شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا دَ / دِ کَ دَ)
جلا یافتن. زدوده شدن. روشن شدن:
صیقل رخ تو تا ز می ناب میخورد
آیینه پیچ و تاب چوگرداب میخورد.
مفید بلخی (از آنندراج).
گر نخورد دیدۀ اهل نظر
صیقل حیرت ز تماشا چه حظ.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بِ لِ خوَرْ / خُر دَ)
قابل اکل. خوردنی
لغت نامه دهخدا
پارسی است غل خوردن غلت خوردن غلتیدن غلطیدن غلط خوردن: ... باد گیر آنرا (سماوررا) که قل خورده کنار پاشویه حوض رفته بود یافت و باو داد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لول خوردن
تصویر لول خوردن
لولیدن، لول زدن، وول زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلغل خوردن
تصویر غلغل خوردن
غلتیدن چیزی مدور و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
خوردنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قل خوردن
تصویر قل خوردن
((قِ خُ دَ))
غلتیدن، روی زمین چرخ خوردن، راه رفتن، حرکت کردن (به طعنه در مورد شخص چاق)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
صالحةً للأكل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
Eatable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
comestible
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
їстівний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
کھانے کے قابل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
comestível
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
jadalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
খাওয়া যায়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
กินได้
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
comestible
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
yenilebilir
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
食べられる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
可食用的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
אכיל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
съедобный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
dapat dimakan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
खाने योग्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
eetbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
commestibile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قابل خوردن
تصویر قابل خوردن
먹을 수 있는
دیکشنری فارسی به کره ای